پایگاه اطلاع‌رسانی قرارگاه امیرعباس فضلعلی

هر مجموعه انجمن های اسلامی در هر کجای کشور، یک سنگر فرهنگی و فکری است.«مقام معظم رهبری»
پایگاه اطلاع‌رسانی قرارگاه امیرعباس فضلعلی

قرارگاه محلی است که در آن افسران جوان جنگ نرم گرد هم می‌آیند تا اطلاعات خود را در مباحث اعتقادی، اخلاقی و تشکیلاتی بالا ببرند. قرارگاه انجمن های اسلامی ناحیه 3 کرج در سال 91 با عنوان قرارگاه حضرت علی‌اکبر(ع) در مقطع راهنمایی و با نام حضرت میثم تمار در مقطع دبیرستان، شروع به کار کرد. مربی و مسئول این دو قرارگاه از ابتدای تشکیل به فارغ التحصیل انجمنی، نیروی ارزشی، نخبه و خدوم انقلاب اسلامی، برادر "امیرعباس فضلعلی" سپرده شد. این شهید بزرگوار در طول کمتر از دوسال، فراتر از وظیفه ی خود فعالیت‌های مثمر ثمری در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی انجام داد و سرانجام در روز 22بهمن سال 1392همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در حالی که مشغول آماده‌سازی غرفه‌های فرهنگی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان استان البرز بود، دچار سانحه‌ی برق گرفتگی شده و به ملکوت اعلی پیوست. از آن پس به پاس خدمات و تلاش های بی‌وقفه‌ی آن فعال جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی، قرارگاه های تحت مسئولیت ایشان، به عنوان قرارگاه «امیرعباس فضلعلی»، مقطع جدیدی از فعالیت خود را آغاز کرد. انشاءالله همه‌ی ما ادامه دهنده‌ی راه شهدا باشیم.
پس از وقایع اتحادیه انجمن اسلامی البرز در مرداد سال93 و اخراج نیروهای ارزشی توسط ابوالحسن معظمی گودرزی، قرارگاه زنده یاد امیرعباس فضلعلی، به عنوان یک قرارگاه فرهنگی مستقل، فعالیت خود را ادامه داد و به یاری خداوند متعال این روند را ادامه خواهد داد.

نوای عشق
آخرين نظرات
۰۸
اسفند
۹۳
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۱۸
۰۶
اسفند
۹۳

یا فاطمه...

السلام علیک ایهاالممتحنة امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک...


دل خورشید محک داشت؟ نداشت                 یا به او آینه شک داشت؟ نداشت

آسمانی که فلک میبخشید                          احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت

غیر دیوار و در و آوارش                          شانه ی وحی کمک داشت؟ نداشت

مردم شهر به هم میگفتند:                          در این خانه ترک داشت؟ نداشت

شب شدو آینه ی ماه شکست                   دست این مرد نمک داشت؟ نداشت

تو بپرس از دل پر خون و محن                 چهره ی یاس کتک داشت؟ نداشت


باورم نیست...

باورم نیست باز هم منت نهادی و عمرم را تمام نکردی تا یک بار دیگر فاطمیه را ببینم...درک کنم...با تمام وجود...

شاید برای عده ای سخت است...اما برای من زیباتر از این نیست که نوروزم را با نامی شروع کنم که طراوت و عظمت و قداستش در ذات نام هست...

فاطمه...

آری...نامش خیلی زیباست...بی نظیر است... یگانه است...مادر است...

هم او که پس از پدرش چیزی از او نمانده بود...به جز... ناهلة الجسم...منکسر ضلع...معصبة الرأس...باکیة عین...

مادرجان...

گاهی به خودم میگویم صبر زینب...ناگهان زیر لبم میاید که صبر حسن... پس از آن قلبم میگوید علی... و دیگر لال میشوم و آرام آرام اشک میریزم...زاری میکنم... ضجه میزنم...

دوست دارم در عزایت بمیرم...اگر کسی بداند عمق مصیبت را مرگ برایش بعید نیست...

راستی چند روز پیش چادر مادرم خاکی شده بود...چشمم که به چادرش افتاد بی اختیار زدم زیر گریه...آستین در دهان گرفته بودم که کسی صدایم را نشنود...آه...آستین به دهان گرفته بودم که تا به خود آمدم و آستین در دهان دیدم،آستینم روضه ها برایم گریز زد... گریه ام بیشتر شد و ناله زدم...ناله که زدم تازه فهمیدم ناله چه کرده...بلند گریه میکردم...ناگهان ساکت شدم...آخر عده ای آمده بودند و میگفتند "گریه نکن! مرد که گریه نمیکنه..."...با خود گفتم آری...یا امیرالمؤمنین...

مادر جان...

آرزو دارم روزی برسد که با صورت و محاسنم، خاک مزارت را بزدایم و در همان حال بمیرم و دفنم کنند تا در قیامت که برخاستم، در صحرای محشر فریاد بزنم که این صورت،شفیع گنهکاران است ...آتش جهنم بر آن حرام شده است...این صورت متبرک به مزار بی نشان مادر هستی است...

مادرم...

فاطمه...

۰۲
اسفند
۹۳
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۳۴
۰۱
اسفند
۹۳
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۳۷
۰۱
اسفند
۹۳



۲۷
بهمن
۹۳

مراسم امسال هم با همه ی تلخی های قبلش و شیرینی های بعدش برگزار شد و انصافاً هم خوب برگزار شد.

همه ی کسانی که کمک کردن به برنامه ریزی،تدارکات و اجرای برنامه ی امسال، اعم از خواهران و برادران،دانش آموز و بزرگسال، ازشون صمیمانه تشکر میکنم و دستشون رو میبوسم.انشاء... از خود شهدا اجر کارهای خیرشون رو دریافت کنند...

علی الخصوص جا داره که از بچه های دبیرستان شهید سلطانی3 به صورت ویژه، طباطبائی، شهید مصطفی خمینی و شاهد شهید پناهی تشکر ویژه کنم به دلیل کمک و حضور چشمگیرشون...واقعاً دست همتون درد نکنه... اجرتون با حضرت زهرا(س)...

بازهم متأسفم برای کسانی که سعی کردند مراسم پرشور برگزار نشه و اختلافات رو در این ماجرا هم وارد کردند و هیچگونه کمکی به برگزاری برنامه نکردند...متوجه باشند که یه روزی خون های ریخته شده پای نهال انقلاب، اونها رو خواهد شست و بااین شستن، یا ماهیت اصلیشون برای همه مشخص میشه و یا در سن بالا، آدم میشن انشاء...(که البته خیلی بعیده)

امیرعباس،گمنام کار کرد و مزدش رو هم گرفت...حالا چه یه عده دعوا کنند که شهیده، چه یه عده دعوا کنند که چرا شما میگید شهید!

یه وقت هست میگن نگید شهید چون بنیاد شهید قبول نکرده،شرعاً مشکل داره؛خوب اونطوری سمعاً و طاعتا! اما یه وقت هست یه وقیحی پیدا میشه میگه" این حرفا چیه؟!بی احتیاطی کرده...اصلاً شهادت معنی نداره برا این موضوع..."  که خدا انشاء... دهان این ابله ها رو به روش خودش ببنده...

آقای مدیر! رئیس!مسئول و هر عنوانی که تو دوست داری! همه ی برادران و خواهران که خودشون رو خوب و بقیه رو بد میدونند و به علت همین مطلق نگری، به خودشون اجازه میدن هر دروغ و تهمتی رو به دیگران نسبت بدن! روی صحبتم با شما هاست...

دنیای اون جوون بیست ساله- همونطور که در وصیت نامه اش هم اشاره کرده- از نظر خودش ارزش نداشت که بخواد خلاف اصول و ارزشها و اخلاق و ادب حرکت کنه...

خوب فکر کن ببین آیا دنیای تو ارزشش رو داره؟

راستی،شما ها در این سن کمال،وصیت نامه نوشتین؟فکر کنم باور ندارین که مرگ ناگهانی میاد...به همین خاطر هم این کارها رو انجام میدید.اون جوونی که 22بهمن92،روز معراجش بود،در سن 18 سالگی وصیت نامه داشت!مرگ رو باور داشت!به همین خاطر کاری نکرد که کسی ازش آزرده بشه!

شما چی؟

...


نوشته شده توسط علی نظری

۲۴
بهمن
۹۳

اولین یادواره شهدای جبهه فرهنگی انقلاب،ویژه ی اولین سالگرد عروج شهادتگونه ی مربی مجاهد، زنده یاد امیرعباس فضلعلی، روز سه شنبه21 بهمن93 در حسینیه امام خامنه ای هیئت انصارالامام کرج برگزار شد.


در این مراسم که ویژه ی یادبود خادم الحسین امیرعباس فضلعلی، شهید مهدی نوروزی و شهید علی خلیلی برگزار شده بود، با قرائت قاری بین المللی قرآن،حاج صالح اطهری فرد، سخنرانی حضرت آیت الله قائم مقامی(حفظه الله) و مداحی حاج رحمان نوازنی و کربلایی مازیار طاولی و همچنین اجرای مجری توانمند کشور،جناب آقای شفیع شعله کار همراه بود.

پس از قرائت قرآن و دکلمه ی زیبای شهدائی مجری برنامه، حاج رحمان نوازنی و کربلایی مازیار طاولی به مرثیه خوانی و سینه زنی پرداختند.


  سپس حضرت آیت الله قائم مقامی به سخنرانی پرداخته و با اشاره به پدیده ی انقلاب اسلامی به عنوان نعمتی بی بدیل برای تاریخ بشریت، حرکت کلی این انقلاب را زمینه سازی ظهور امام زمان(ارواحنا له الفداه) برشمرده و اوضاع منطقه و جهان را تحت تأثیر پذیری این حرکت شگرف تاریخ معرفی کردند.


۱۷
بهمن
۹۳

۱۷
بهمن
۹۳

آقا جان...

لحظه هایم به یاد روز های با شما بودن میگذرد...

سردی گرم حریم قدسی شما هر سال خاطره ی زیبایی برایمان ثبت میکند و داغ فراغتان هر بار بیشتر از گذشته احساس میشود...

آقا جان! زنده ام تا دوباره با دوستان و همراهان، روبروی گنبد طلایی رنگتان بنشینم و داغ پدرانتان را زمزمه و مویه کنم...

زنده ام که باز با نام مادر غم پرورتان از شما خداحافظی کنم و زیارتم را با باران رحمت الهی تمام کنم و دلخوش باشم که نشانه ای بوده است به عنوان قبول زیارتم...

والله که جگرم میسوزد آنگاه که می اندیشم روزهایی پیش از این، فارغ از تمام دنیا و مافیها، در کنار شما بودم و انگار در بهشت قدم میزدم اما امروز انگار از بهشت به دنیا بازگشته ام و روزمرگی ها باز هم روحم را فرسوده میکند...

امید دارم که بازهم بتوانم برگردم و عطر روح نواز آستان قدس شما را استشمام نمایم و خود را در آغوش گرم ضامن آهو ببینم...

باز هم ما مانده ایم...

و باز هم جا مانده ایم از قافله...



۱۶
بهمن
۹۳

اولین دوره ی آموزشی مشکات مطهر به همت قرارگاه فرهنگی زنده یاد امیرعباس فضلعلی، در قالب اردوی زیارتی-علمی مشهد مقدس در تاریخ 7 الی 11 بهمن93 برگزار شد.

در این دوره ی آموزشی که با شرکت 70 نفر از دانش آموزان مناطق مختلف استان البرز همراه بود، اعضای شرکت کننده طی 3 روز به فراگیری مباحث تشکیلات اسلامی معصومین و مطالعه و مباحثه ی کتاب آزادی معنوی شهید مطهری پرداختند. پخش مستند سیاسی جهت بصیرت افزایی شرکت کنندگان نیز از برنامه های جذاب این سه روز بود.