ورق پاره...
مراسم امسال هم با همه ی تلخی های قبلش و شیرینی های بعدش برگزار شد و انصافاً هم خوب برگزار شد.
همه ی کسانی که کمک کردن به برنامه ریزی،تدارکات و اجرای برنامه ی امسال، اعم از خواهران و برادران،دانش آموز و بزرگسال، ازشون صمیمانه تشکر میکنم و دستشون رو میبوسم.انشاء... از خود شهدا اجر کارهای خیرشون رو دریافت کنند...
علی الخصوص جا داره که از بچه های دبیرستان شهید سلطانی3 به صورت ویژه، طباطبائی، شهید مصطفی خمینی و شاهد شهید پناهی تشکر ویژه کنم به دلیل کمک و حضور چشمگیرشون...واقعاً دست همتون درد نکنه... اجرتون با حضرت زهرا(س)...
بازهم متأسفم برای کسانی که سعی کردند مراسم پرشور برگزار نشه و اختلافات رو در این ماجرا هم وارد کردند و هیچگونه کمکی به برگزاری برنامه نکردند...متوجه باشند که یه روزی خون های ریخته شده پای نهال انقلاب، اونها رو خواهد شست و بااین شستن، یا ماهیت اصلیشون برای همه مشخص میشه و یا در سن بالا، آدم میشن انشاء...(که البته خیلی بعیده)
امیرعباس،گمنام کار کرد و مزدش رو هم گرفت...حالا چه یه عده دعوا کنند که شهیده، چه یه عده دعوا کنند که چرا شما میگید شهید!
یه وقت هست میگن نگید شهید چون بنیاد شهید قبول نکرده،شرعاً مشکل داره؛خوب اونطوری سمعاً و طاعتا! اما یه وقت هست یه وقیحی پیدا میشه میگه" این حرفا چیه؟!بی احتیاطی کرده...اصلاً شهادت معنی نداره برا این موضوع..." که خدا انشاء... دهان این ابله ها رو به روش خودش ببنده...
آقای مدیر! رئیس!مسئول و هر عنوانی که تو دوست داری! همه ی برادران و خواهران که خودشون رو خوب و بقیه رو بد میدونند و به علت همین مطلق نگری، به خودشون اجازه میدن هر دروغ و تهمتی رو به دیگران نسبت بدن! روی صحبتم با شما هاست...
دنیای اون جوون بیست ساله- همونطور که در وصیت نامه اش هم اشاره کرده- از نظر خودش ارزش نداشت که بخواد خلاف اصول و ارزشها و اخلاق و ادب حرکت کنه...
خوب فکر کن ببین آیا دنیای تو ارزشش رو داره؟
راستی،شما ها در این سن کمال،وصیت نامه نوشتین؟فکر کنم باور ندارین که مرگ ناگهانی میاد...به همین خاطر هم این کارها رو انجام میدید.اون جوونی که 22بهمن92،روز معراجش بود،در سن 18 سالگی وصیت نامه داشت!مرگ رو باور داشت!به همین خاطر کاری نکرد که کسی ازش آزرده بشه!
شما چی؟
...
نوشته شده توسط علی نظری
- ۹۳/۱۱/۲۷